و هر موجود زنده ای از آب حیات یافت و احیینا من الماء کل الشی
آبی که شعور دارد و از ارتعاشات ساطح شده از هستی تاثیر می پذیرد.
آب حیاتی که انسان باستان بدنبال نوشیدن از چشمه هایی بود که جاودانگی را به همراه داشته باشد.
.
ببخشای بر من ای آب! اگر ندانسته سرکشیدم تو را .
اگر نفهمیده جسم آلوده ام را با تو تطهیر کردم .
ببخشای بر من ای آب! اگر قطره هایت را نسنجیده دور ریختم .
ببخشای بر من ای آب! اگر گریه ابرهایت را ندیدم در دل شب ،
و صدای پای چشمه هایت را نشنیده گذر کردم از کنارت .
ببخشای بر من ای آب! اگر من خروش امواج دریایی ات را نفهمیده دور گشتم از ساحل ات.
ببخشای بر من ای آب!اگر رنگین کمان ات را نفهمیده در قاب کردم .
و من رقص نور را در تو با دست نادانی ام دور کردم .
ببخشای بر من ای آب! اگر چهره زشت خویش را در تو دیدم باز مغرور گشتم .
و من شبنم صبحگاهت را ندانسته در زیر پا له نمودم.
ببخشای بر من ای آب! اگر جرعه هایت را بی یاد دوست سر کشیدم.
ببخشای بر من ای آب! اگر واژه هایم نباریده خشکید در حضورت.
(روزنوشت ها)
درباره این سایت